تو ارهای اونم اوره. منم شمسیکورهام لابد دیگه. جمع سهتاییمون یه استعارست از همه. بنظر خودمم هست. احساساتی که باهاتون تجربه کردم هموناییه که هر کسی یبار تو زندگیش داشته. لحظه ای که تمام وجودت از خوشحالی پر میشه و گریهت میگیره و لحظه ای که از درد نفست بالا نمیاد و حس میکنی که قلبت مچاله شده. بنظرم اینا وجودشون لازمه. واسه تمام ادما. واجب تر هم اینه که اینا رو با یه ادم تجربه کنی. امان از دست این ادما. تمام زندگیم شده اهمیت دادن بهشون. ولی خب انسان ذاتا اجتماعیه و فلان. نمیشه کاریش کرد. ولی من حس میکنم خوششانس بودم. خیلی زیاد. که شماها اره و اوره من بودین. زیباترین آدمایی هستین که میتونم تصور کنم. در یک کلمه بینقص. الانم که بهش فک میکنم قلبم خورد میشه. دقیقا مثل روز اول. زمان هم کمترش نمیکنه. جداشدن ازتون خیلی بیرحمانه بود. منم اماده نبودم واسش. ولی سرم اومد. تنها چارهای هم که داشتم کنار اومدن باهاش بود. چون میدونم دیگه مثل قبل نمیشیم. نه من نه شماها. یچیزی درونمون عوض شده. قبلا نوشته بودم حس میکنم یچیزی درونم شکسته. فک کنم الانم به اون ربط داره. الان شدم شمسیکوره دلشکسته. شماها هم اره و اوره. تا ببینیم عاقبتمون چی میشه.
درباره این سایت